به نام خدا
زمانی که سگ قصه ما (به نام هاچیکو) دو ماه بیشتر نداشت به وسیله قطاری به توکیو فرستاده شد زمانی که به ایستگاه رسید، قفس حمل آن از روی باربر به پایین افتاد و آدرسی که قرار بود هاچیکو به آنجا برود گم شد.
هاچیکو از قفس بیرون آمد و تنها در ایستگاه به این سو و آن سو میرفت.در همین زمان یکی از مسافران، هاچیکو را پیدا کرده و با خود به منزل برد. این فرد پروفسور دانشگاه توکیو دکتر شابرو اوئنو بود.
پروفسور به قدری به این سگ دلبسته میشود که بیشتر وقت خود را به نگهداری از آن اختصاص میدهد.
منزل پروفسور در حومه شهر توکیو قرار داشت و وی هر روز برای رفتن به دانشگاه به ایستگاه قطار شیبوئی میرفت و ساعت 4 بر میگشت. هاچیکو یک روز به دنبال پروفسور به ایستگاه می آید و هرچه شابرو از او میخواهد که به خانه برگردد سگ وفادارش نمیرود و وی مجبور میشود که خود ، هاچیکو را به منزل برساند.در آن روز پروفسور از قطار جا ماند.
چندی بعد در زمان بازگشت از دانشگاه با تعجب میبیند هاچیکو روبروی در ورودی ایستگاه به انتظارش نشسته است، و این دو با هم به خانه بر میگردند.
از آن تاریخ به بعد هر روز هاچیکو و پروفسور، با هم به ایستگاه قطار میرفتند و ساعت چهار هاچیکو جلوی در ایستگاه منتظر بازگشت او میماند. تمام فروشندگان و حتی مسافران، هاچیکو را میشناختند و با تعجب به این رابطه دوستانه نگاه میکردند.
در سال 1925 دکتر شابرو در سر کلاس درس بر اثر سکته قلبی از دنیا میرود، آن روز هاچیکو که 18 ماه داشت تا شب روبروی در ایستگاه به انتظار صاحبش مینشیند و خانواده پرفسور به دنبالش آمده و به خانه میبرندش اما روز بعد نیز مثل گذشته هاچیکو به ایستگاه رفته و منتظر بازگشت صاحبش ماند.
هربار که خانواده پرفسور جلوی رفتنش را میگرفتند هاچیکو فرار میکرد و به هر طریقی بود خود را رأس ساعت 4 به ایستگاه میرساند.
این رفتار هاچیکو خبرنگاران و افراد زیادی را به ایستگاه شیبوئی کشاند، و در روزنامهها اخبار زیادی دربارۀ او نوشته شد. هاچیکو خانواده پروفسور را ترک کرد و شبها در زیر قطار فرسودهای میخوابید.
فروشندگان و مسافران برایش غذا میآوردند و او 9 سال هر بعد از ظهر روبروی در ایستگاه منتظر بازگشت صاحب عزیزش میماند. در هیچ شرایطی از این انتظار دلسرد نشد و تا زمان مرگش در مارس 1934 در سن 11 سال و 4 ماهگی منتظر صاحب مورد علاقهاش باقی ماند.
وفاداری هاچیکو در سراسر ژاپن پیچید و در سال 1935 تندیس یادبود وفاداری و عشق، روبروی در ایستگاه قطار شیبوئی از او ساخته شد.
ارتباط صمیمانه این سگ با پروفسور شابر و سپس وفاداری بیحدش به او، باعث شد تا وی به عنوان اسطوره وفاداری در ژاپن شناخته شود.امروز تندیس برنزی هاچیکو همچنان در ایستگاه شیبوئی منتظر بازگشت پروفسور است .
برای خواندن داستان های بیشتر اینجا کلیک