د راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلا به تو افتاد مسیرم که بمیرم
یک قطره آبم که در اندیشه ی دریا
افتادم و باید بپذیرم که بمیرم
د راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلا به تو افتاد مسیرم که بمیرم
یک قطره آبم که در اندیشه ی دریا
افتادم و باید بپذیرم که بمیرم
سفر بهانه ی دیدار و آشنایی ماست
از این به بعد سفر مقصد نهایی ماست
در ابروان من گیسوان تو گرهی است
گمان مبر که زمان گره گشایی ماست
ناگزیرم از سفرم ، بی سر سامان چون باد
به گفتار رهایی ، نتوان گفت آزاد
کوچ تا چند ؟! مگر میشود از خویش گریخت
بال تنها غم غربت به پرستو ها داد
وضع ما ،در گردش دنیا چه فرقی میکند
زندگی یا مرگ ،بعد از ما چه فرقی میکند
ماهیان روی خاک و ماهیان روی آب
وقت مردن ، ساحل و دریا چه فرقی میکند؟